به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران از میان همه مفاهیمیکه روانشناسان و متخصصان رفتار سازمانی و مدیریت در موقعیتهای سازمانی مختلف مطالعه کرده ا
قیمت فایل فقط 23,400 تومان
به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، از میان همه مفاهیمیكه روانشناسان و متخصصان رفتار سازمانی و مدیریت در موقعیتهای سازمانی مختلف مطالعه كرده اند، رضایت شغلی از مهم ترین زمینه های پژوهشی بوده است به همین دلیل دیدگاه ها و مفهوم سازی های[1] متعدد و گاه متناقض درباره آن شكل گرفته و توسعه یافته است. این مفهوم تلاشهای نظری و بنیادی بسیاری را به خود معطوف ساخته و نیز در تمامیسطوح مدیریت و منابع انسانی سازمانها اهمیت یافته است. اهمیت رضایت شغلی از یك سو به دلیل نقشی است كه در پیشرفت سازمان و نیز بهداشت و سلامت نیروی كار دارد و یكی از عوامل بسیار مهم در ایجاد نگرش مثبت در فرد نسبت به كارش میباشد و به اعتقاد برخی صاحبنظران كاركنانی كه از كار خود رضایت دارند در مقایسه با آنان كه احساس رضایت نمیكنند بازدهی یا تولید بیشتری دارند و از دیگر سو به این علت است كه علاوه بر تعاریف متعدد و گاه پیچیده، محل تلاقی بسیاری از حوزه های علمیمانند روانشناسی، جامعه شناسی، مدیریت و حتی اقتصاد و سیاست بوده است ( لاوسون[2]و شن[3]، 1998 )
درباره رضایت شغلی نظریه های گوناگونی ارائه شده است اما میتوان گفت تعالی آنها رضایت شغلی را بر پایه این سه محور قرار میدهند:
1- توقعات و انتظارات افراد در زمینه موقعیتهای واقعی، 2- میزان بر آورده شدن نیازهای جسمیو روانی، و 3- سطح ابقای ارزشهای مهم ( نیوتن و كینان[4]، 1991). از این رو عوامل متعدد و متنوعی زمینه ساز و ایجاد كننده رضایت شغلی میباشند. این عوامل را میتوان از ویژگیهای شخصیتی، احساسات عاطفی و حالتهای هیجانی كه جنبه های درونی نامیده میشود تا شرایط و ویژگیهای سازمانی، اجتماعی و فرهنگی كه جنبه های بیرونی به حساب میآید، مرتب كرد ( تت و مییر[5]، 1993). در زیر به تعدادی از این تعاریف اشاره میگردد.
تعاریف رضایت شغلی :
رضایت شغلی از دیدگاه های گوناگون تعریف نموده اند كه ذیلاً به چند مورد اشاره میشود:
- مطالعه رسمیرضایت شغلی با مطالعات هاثورن[6] در اوایل دهه 1930 شروع و از آن پس بطور گسترده مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت در اصل رضایت شغلی به این دلیل اهمیت یافت كه طرفداران اولیه رویكرد روابط انسانی، مدیران را قانع كردند كه كارگر خوشحال، كارگر سود آور است.
- تلاش كلاسیكها برای تعریف رضایت شغلی در سال 1953 توسط رابرت هاپاك[7] انجام شد. وی میگوید رضایت شغلی مفهومیپیچیده و چند بعدی است كه با عوامل روانی، اجتماعی و جسمانی ارتباط دارد. تنها یك عامل موجب رضایت شغلی نمیشود. فرد با تاكیدی كه به عوامل مختلف از قبیل میزان درآمد، ارزش اجتماعی شغل، شرایط محیط كار و اشتغال در زمانهای متفاوت دارد به طرق گوناگون از شغلش احساس رضایت میكند ( هوی و میسكل، 1371، ص276).
- شرتزر[8] معتقد است رضایت شغلی به معنای دوست داشتن وظایف مورد لزوم یك شغل، شرایطی كه در آن كار انجام میگیرد و پاداشی كه برای انجام آن دریافت میشود و اینكه نیازهایش تا چه حدودی با انجام فعالیتهای شغلش برآورده میشود.
- هرسی و بلانچارد[9] معتقدند رضایت شغلی تابعی است از سازگاری انتظارات سازمانی با نیازهای سرشت كلی فرد، در حالی كه این دو توافق و تعادل داشته باشند، رفتار بطور همزمان برآورنده انتظارات سازمان و نیازهای فرد است یعنی اثر بخشی و رضایت تواماً حاصل میگردند.
- ویكتورو روم[10] میگوید رضایت شغلی یك نوع برداشت ذهنی است كه فرد نسبت به شغل خود دارد و انجام یك نوع رفتار سازمانی است.
بنابراین رضایت و انجام كار در اثر عوامل كاملاً متفاوت بوجود میآیند.
- هایلین[11](1966)، میگوید كه رضامندی شغلی یك پدیده احساسی است كه یك كارمند درباره شغل خود میتواند بدست آورد. بنابراین رضایت شغلی زمانی حاصل میشود كه كاركنان از طبیعت كار خود رضایت داشته باشند از حقوق و مزایای خود راضی باشند، فرصتهای مناسبی برای ارتقا و ترفیع داشته باشند و از همكاران و سرپرستان خود نیز راضی باشند. لذا رضایت شغلی یك پدیده فردی است.
- فردلوتانز[12] رضایت شغل را یك حالت عاطفی مثبت یا خوشایند میداند كه حاصل ارزیابی فرد از شغل یا تجارب شغلی اش میباشد، وی اضافه مینماید رضایت شغلی نتیجه ادراك كاركنان از آنچه بنظرشان مهم است و شغلشان آنرا خوبی فراهم كرده میباشد.
- فیشروهانا[13] (1939)، رضایت شغلی را عاملی روانی قلمداد مینمایند و آنرا نوعی سازگاری عاطفی با شغل و شرایط اشتغال میانگارند، یعنی اگر شغل مورد نظر لذت مطلوب را برای فرد تامین نماید در اینحالت فرد از شغلش راضی است در غیر این صورت فرد شروع به مذمت شغل مینماید و در صدد تغییر آن بر میآید.
- كیت دیویس ونیوا ستروم[14] (1989)، رضایت شغلی را مجموعه ای از احساسهای سازگار یا ناسازگار میدانند كه كاركنان با آن احساسات به كار خود مینگرند، وقتی كاركنان به سازمان میپیوندند مجموعه ای از خواستها، نیازها، آرزوها و تجربه های گذشته را با خود به همراه میآورند و رضایت شغلی نشان از همسویی توقعات انسان با پاداشهایی است كه كار برای او فراهم میكند.
- رابینز[15] (1943) معتقد است، رضایت شغلی نگرش كلی فرد نسبت به شغلش است و ابراز رضایت یا نارضایتی از آن كار یك نتیجه كلی از مجموعه ای از اركان متفاوت است كه در مجموع شغل وی را تشكیل میدهد به عبارت دیگر ر ضایت شغلی عبارتست از «تفاوت بین پاداشهایی كه كارگر، یا كارمند دریافت میكند و مبلغی را كه به باور او باید دریافت كند» پس رضایت شغلی نمایانگر نوعی نگرش است ونه رفتار.
- فلدمن و آرنولد[16] رضایت شغلی را مجموعه گرایشهای مثبت افراد نسبت به شغل دانسته و معتقدند وقتی گفته میشود یك فرد از شغل خود رضایت بالایی دارد، در حقیقت
منظور این است كه وی به طور كلی به میزان زیاد شغل خود را دوست دارد و توانسته است از طریق شغلش نیازهای خویش را تامین نماید و در نتیجه احساسات مثبتی نسبت به آن دارد.
- چستربارنارد[17]معتقد است كه رضایت شغلی باعث تداوم همكاری فرد و سازمان میگردد. خشنودیهای ویژه ای كه انسان را بر میانگیزد تا تلاشهای خود را برای كمك به یك سازمان بكار برد از مزایایی است كه در برابر معایب برخواسته از این همكاری ناشی میشود. هرگاه مسئولیتهایی كه سازمان به عهده افراد میگذارد زیاد باشد، مزایای سازمان باید فراوان و برانگیزنده باشد.
- گوردن[18] (1990) معتقد است كه رضایت شغلی یك واكنش عاطفی است كه از ادراك فرد نسبت به اینكه شغل او، ارزشهای شغلی اش را تامین مینماید و یا به او اجازه تامین و ارضای آنها را میدهد، ناشی میگردد. علاوه بر این رضایت شغل به توافق این ارزشها با نیازهای شخصی بستگی دارد.
[1] - ConcePtualization
[2] - Lawson
[3] - Shen
[4] - NewTon and Keenan
[5] - Tett and meyer
[6] - Haw thorne
[7] - Robert Hoppocik
[8] - Shertzer
[9] - Hersey & Blanchard
[10] - Victor Vroom
[11] - Hylin
[12] - fred Luthans
[13] - Fisher & Hanna
[14]- Davis & Strom
[15]- Robbins
[16] - Feldman & Arnold
[17] - C. Barnard
[18] - Gorden
فایل ورد 41 ص
قیمت فایل فقط 23,400 تومان
برچسب ها : رضایت شغلی کارکنان , رضایت شغلی , شغل , اهمیت رضایت شغلی , عوامل رضایت شغلی , مفاهیم رضایت شغلی